توای رویای شیرینم ، چرا درخواب نمی آیی؟ ... تودرمرداب قلبم نیل
توای رویای شیرینم ،
چرا درخواب نمی آیی؟ ...
تودرمرداب قلبم نیلوفر ،
چرادیگرنمی آیی؟ ...
بیابان کشته ام باران ،
چراحالم نمی پُرسی! ...
کناربرکه ایستادم ،
زمان راثانیه درثانیه دارم ...
برای رویت تصویرت ،
چرا مهتاب نمی آیی؟ ...
به تنگ آمد نفسهایم ،
باورکن ...
به قدریک دم وآه مسیحا ،
چرا آخرنمی آیی؟ ...
غ..ر..آ
[ دوشنبه 100/3/31 ] [ 4:34 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]