دستم به قلم رفت ، قلم را سازکردم ...
دستم به قلم رفت ،
قلم را سازکردم ...
با اسب خیالم غزلی نو ،
ازچشم توآغاز کردم ...
بانغمه سازافسونگری تو ،
اسرارنهان دل رافاش کردم ...
ازعشق توصدی؟ ناله ام ،
درشهر پیچید ...
بس عقل ودلِ عاشقی چون من ،
پیچک شد وبرساقه پیچید ...
غ..ر..آ
[ یکشنبه 100/4/27 ] [ 7:26 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]