آمدی اما دل آشوب شدم ، با کرشمه ای مطلوب شدم ... ابتدا باخنده
آمدی اما دل آشوب شدم ،
باکرشمه ای مطلوب شدم ...
ابتدا باخنده ای آرام ،
رد شدم ...
عاقبت مغلوب آن ،
چشم اهورایی شدم ...
یک نفس آمد هوایم ،
مه هالوده شد ...
واژه ها درگلویم ،
اوکسیده شد ...
لحظه هایکه آرام ،
خفته بود ...
آمد او وتبسم ،
ازلبم ربوده شد ...
آمد ویرانه کرد ،
قلب مرا ...
آه نمیدانم چه کرد ،
مغلوب شد ...
غ..ر..آ
[ جمعه 00/8/14 ] [ 4:10 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]