عطریاس
عطریاس
بوی افسونگرزلفت ،
باعطریاس ...
که فروریخت ،
به دامان افق ...
جلوه ات خاطره انگیزشد ،
هنگام سحر ...
وقتیکه می ریختی ،
به دامان افق ...
بوی جان پرورت ،
شوقی به دل انداخت ...
که پروازکند دل ،
به دامان افق ...
غ..ر..آ
[ دوشنبه 101/3/9 ] [ 8:58 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]