کی بینا شود چشمم ،
ازپیراهن او ...
درجانم به تنش هست ،
بوی پیراهن او ...
زندام بی اوهمین قدر ،
که نفس می کشم ...
نتوان گفت:زجدایی ،
عاشق شدام براو ...
غ..ر..آ