صبح آمد و شراب ،
تازه ریخت ...
سینه چاک کرد و ،
درجام به اندازه ریخت ...
موی پریشان کرد ،
دختر خورشید...
او در دامن کیتی ،
مهرش به اندازه ریخت ...
غ.. ر.. آ ????????