خدا را شکر
هرروز صبح مردی را که او را روی کاری چهارچرخ خوابیده ،هرراه گذری که رد میشود وبه او نگاه میکرد
میگفت : خدا راشکر وصدقه ای در ظرف اومی اندختند . وا هم می گفت . الحمدالله شکرخدای من .
وهر راه گذری که از کنار او رد میشد ویا نمی شد. باز هم می گفت خدا را شکر .
شخصی که کنار او کدایی میکرد به او گفت:توکه نه دست داری ونه چشم ونه پاه چگونه سپاس گذار خدا هستی؟
او گفت: من شاکرخدایی هستم !که هرکس که من را میبیند ، ازسلامتی که خدا وند به او داد شکرمی کنند.
ومن خدا را شکر می کنم که اینچنین خلق شدم که بانیی شکر گذاشتند به خدا هستم
[ یکشنبه 93/4/22 ] [ 11:28 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]