شوخ طبعی یک شهید
شوخ طبعی یک شهید ایرانی تا لحظه آخر...
مصاحبهگر:
ترکش خمپاره سینهاش رُو چاک داده بود
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد.
دوربین رُو برداشتم و رفتم با?ی سرش
داشت آخرین نفساشو میزد.
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط مقدم کُمپُوت میفرستن، عکس رُوی کمپوتها رو نَکنن!
گفتم داره ضبط میشه برادر، یه حرفِ بهتری بگو
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی، سه بار بهم، رُب گوجه افتاده...!
و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد............"
شهید رضا قنبری، معروف به "شهید خندان"تهران سال 1364
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/5/6 ] [ 9:38 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]