دلگیرم ودلتنگ توام ، ابربهارم کردی ...
دلگیرم ودلتنگ توام ،
ابربهارم کردی ...
مرغ هوا ی توبودم ،
صید وشکارم کردی ...
دل به دریا می سائیدم و ،
چه نقره فام بودم !...
دیدام دید ترا و ،
باغمّزه شکارم کردی ...
غ..ر..آ
دلگیرم ودلتنگ توام ،
ابربهارم کردی ...
مرغ هوا ی توبودم ،
صید وشکارم کردی ...
دل به دریا می سائیدم و ،
چه نقره فام بودم !...
دیدام دید ترا و ،
باغمّزه شکارم کردی ...
غ..ر..آ
نشد شبی با فراقت ،
مدارا کنم ...
نشد شبی بی توهی ،
امروز وفردا کنم ...
نشد مصرایی درشاَنَ ،
عشقت پیدا کنم ...
یا پری یا همزادی ،
مثل توپیدا کنم ...
بیزارم ازلحظه هایی که ،
ازدور.تماشا کنم ...
چگونه باقلب ساحرانه ام ،
عشق ترا حاشا کنم ...
غ..ر..آ
پنچره پلک هایم ،
خسته اند ...
طلوع کن خورشید...
که ازشب خسته اند ...
به پایت میریزم ...
هرانچه هست ...
حالابتاب خورشید...
که شب خفته اند ...
دل خوش شوند وقتیکه ...
دلخوشی ...
بتاب که باطلوع تو ...
دلخوشند ...
آهسته طلوع کن ...
تکرارمی کنم ...
که انعکاس روشنایئ ...
برشهرجُرم است ...
چقدر مثل توبودن وخفتن ...
آهسته ترطلوع کن ...
که شب پرستان نخفته اند ...
غ..ر..آ
پنچره پلک هایم ،
خسته اند ...
طلوع کن خورشید...
که ازشب خسته اند ...
به پایت میریزم ...
هرانچه هست ...
حالابتاب خورشید...
که شب خفته اند ...
دل خوش شوند وقتیکه ...
دلخوشی ...
بتاب که باطلوع تو ...
دلخوشند ...
آهسته طلوع کن ...
تکرارمی کنم ...
که انعکاس روشنایئ ...
برشهرجُرم است ...
چقدر مثل توبودن وخفتن ...
آهسته ترطلوع کن ...
که شب پرستان نخفته اند ...
غ..ر..آ
واژه ها ازلب توریخت و ،
مست شدم ! ...
ازغزال چشم مستت ،
قلم بردست شدم ...
به چه شعری غزلگویم ،
که قافیه ها جورشوند ...
من دراین مَصرع بیتِ ،
بچشم توجذب شدم ...
داخل کوچه عشق تونشستم ،
دست به قلم ...
من ازآن لفظ کلامت ،
مست شدم ...
طاقت دوری تو ،
ازمرگ سخت تراست ...
من ازآن قند نگاهت !،
نازنین مست شدم ...
غ..ر..آ
گفتمش:که ازعاشقی ،
چه می دانی ...
من عاشقم ،
آیا عشق را می دانی ؟...
نه به آن زلف پریشان ،
نه به آن چشم مست ...
من به آن سیرت مجنون ،
عاشقم می دانی ...
گرنه چشم وزلف لیلی ،
که میبرد به رویای وهوس ...
دلیل عاشقی ،
مجنون وفرهاد ...
آن سیرت زیبای ...
بندگیست می دانی ...
غ..ر..آ
لای موهای قشنگت ،
گل میخک کاشتی ...
زُل زدم خوب ...
به چشمانت ...
مهرت به دلم افتاد و ...
عشق کاشتی ...
شهردل را کوچه کوچهِ ،
چراغان میکنم ...
ماه من برسرهرکوچه ...
خاطره کاشتی ...
به تک تک هرمژه هایت ،
نگاهم به توسل ...
دلم گواه می دهد که تو ...
برای دلم حاجتی داشتی ...
غ..ر..آ
نشسته ای به تماشا و ،
من به تماشای گیسوانت ...
توغرق عطرخوب شب بو و ،
من مست آن نگاهت ...
نشسته ای درسکوت و ،
من درحیرت حدیث رویت ...
نشسته ای به بزم شبانه و ،
من درپی صید نگاهت ...
غ..ر..آ
مه بوسه میزند ،
به گونه های کوکب ...
میریزد شراب عشق ،
ازلب یارامشب ...
مهتاب به ره کوچه و ،
معشوقه شراب بردست ...
همنفسیم وبوسه خواهیم ،
از لب کوکب ...
غ..ر..آ
دوباره تولد و ،
دوباره غزل باران ...
دوباره وصل عشق و ،
به دورازفراق یاران ...
دوباره شروع بهار و ،
قدم زدن در دالستان ...
دوباره خاطرهای عاشقی ،
می شود اکران ...
غ..ر..آ