امسال بیا بهار ، توتقویم باش ... برگورفلک گاشته اند ، شاخی ..
امسال بیا بهار ،
توتقویم باش ...
برگورفلک گاشته اند ،
شاخی ...
امسال مرا ،
توبهاری باش
می گندد بی تو ،
دلم در سینه ...
غم را به زدا ،
مرابهاری باش ...
غ..ر..آ
امسال بیا بهار ،
توتقویم باش ...
برگورفلک گاشته اند ،
شاخی ...
امسال مرا ،
توبهاری باش
می گندد بی تو ،
دلم در سینه ...
غم را به زدا ،
مرابهاری باش ...
غ..ر..آ
این مستیِ عارفانه ام را ،
در دفتر شعرت بنویس ...
باورکردم عشق ترا ،
توهم باورکن وبنویس ...
هی درغزلم ازتوغزل ،
گفتم ولبهایت ...
این لّذت عاشقانه ام را ،
بی چونوچرا بنویس ...
این واژه دوستت دارم ،
گرچه تکراریست ...
لطفی کن واین جمله را ،
یک گوشه دنج قلبت بنویس ...
غ..ر..آ
سفر مروگل من ،
که میبری دلم را ...
نمی روی زیادم ،
ببین دل زارم را ...
کدام چمن کدام باغ ؟ ،
بگوبه گوشم آرام ...
بگو کجاست مقصد ؟ ...
که دل بگیرد آرام ...
خزان مباد هرگز!،
توزاده بهاری ...
خزان شود عمر من ! ،
توگل شکوفه زاری ؟...
درخلوتم ای گل ،
اگرنباشی مُردم ...
به یادت ای گل من ،
همیشه دل سپردم ...
غ..ر..آ
روشنی عشق را درچشمِ ،
زیبای تو بارور کردام ...
عشق را درنگاه زیبایت ،
شناور کردام ...
هی فسونم میکند چشمت ؟ ،
دل به دریا میزنم ...
منکه خویش را ،
درنگاه توپیدا کردام ...
درطلوع دیده ات ،
دل رامنور میکنم ...
ایت مهراست نگاهت ،
عشق رادرچشمت. بارورکردام ...
زائردلخسته است ،
دیده گانم سوی تو ...
من به شوق دیدنت ،
خود را مطهرکردام !...
غ..ر..آ