حکم دل خواستم ، که برگش آس باشد ... عشق من پیش او ، خاص باشد
حکم دل خواستم ،
که برگش آس باشد ...
عشق من پیش او ،
خاص باشد ...
قلبم غیراو ،
پیش کسی خاص نشد ...
خواستم انگشتری دستش ،
قطعه ای الماس باشد ...
هی تقلا کردم درمکتبش ،
بفهمد عاشقم ...
نمره های واحد عشقم ،
خاص باشد ...
واندرون مکتب عشق ،
سهم دلم نزد او ...
عندٌمایَذهَبٌ فی الجَنِته ،
وَالناس باشد ...
غ..ر..آ
[ شنبه 99/9/22 ] [ 8:38 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]