گفتمش:که ازعاشقی ، چه می دانی ... من عاشقم ، آیا عشق را می دا
گفتمش:که ازعاشقی ،
چه می دانی ...
من عاشقم ،
آیا عشق را می دانی ؟...
نه به آن زلف پریشان ،
نه به آن چشم مست ...
من به آن سیرت مجنون ،
عاشقم می دانی ...
گرنه چشم وزلف لیلی ،
که میبرد به رویای وهوس ...
دلیل عاشقی ،
مجنون وفرهاد ...
آن سیرت زیبای ...
بندگیست می دانی ...
غ..ر..آ
[ شنبه 100/2/18 ] [ 9:14 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]