سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درد های یک پدر؟

پسرم: گرچه زلیخاه زمانه پیراهنت راپاره کرده

وتونه به او اخم کردی ونه ناراحت شدی.

بله! به دنیاه زلیخاه پشت کردی وفرهادشدی،

عاشق خانوادات.

دردهای یک جانبازوده ها سوالُ ازدولتهای خدمت گذار؟

 

 

 

 

پسرم: غم مثل سایه ات است که کوتاه وبلند میشود.

 

به آن نباید زیادتوچه کرد، مثل سایه ی خودت.

 

به خوشبختی باید فکرکرد. که سایه ها سایبانت شوند.

 

 

 

 

 

پسرم: غم مثل سایه ات است که کوتاه وبلند میشود.

به آن نباید زیادتوچه کرد، مثل سایه ی خودت.

به خوشبختی باید فکرکرد. که سایه ها سایبانت شوند.

 

 

 

 

پسرم: غم مثل سایه ات است که کوتاه وبلند میشود.

به آن نباید زیادتوچه کرد، مثل سایه ی خودت.

به خوشبختی باید فکرکرد. که سایه ها سایبانت شوند.



[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/5/20 ] [ 8:48 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

ولادت حضرت امام علی النقی الهادی مبارک

 ولادت حضرت امام علی النقی الهادی(ع)مبارک

علی النقی درنیمه {ذی الحجه }214 قمری در روستای صریا در نزدیکی { مدینه } به دنیا

آمد . پدرش امام نهم شیعیان ، { ابوجعفر محمد التقی‌الجواد }بود. ئ مادر ش بنا به برخی

منابع ام الفضل دختر المامون وبنا برخی دیگر ام الولد بود که سمانه یا سوسن خوانده میشد

که اصالت مغربی داشت ، البته نام مادرش مدنب، حدیث و غزال هم ذکر شده است. روایت

اخیر محتملتر است چون بنا به برخی تواریخ ازدواج محمدبن علی وام افضل در 215 هجری رخ

داد.در زمان کشته شدن پدرش {محمد بن علی در  بغداد در مدینه  } حضور داشت وهمچون

او در کودکی وهشت سالکی به امامت رسید. مطابق وصیت پدرش او وارث دارایی های پدر

پس از سپری شدن صغرسن می شد. پیروان محمدبن علی اکثراٌ امامت او را پذرفتند :امابعد

ها گروهی کوچکی برادرش موسی را امام دانستند. این گروه پس از آنکه موسی خود را از

آنان جدا کرد دوباره پیرو امام علی بن محمد گشتند. وی پیش از خلافت متوکل درآرمش در

مدینه می زیست. متوکل عباسی برای آنکه بنیان خلافت- به عنوان یک نهاد سنی مذهب

رامحکم کند دشمنی آشکاری را باشیعیان آغاز کرد وشروع به آزار واذیت آنان نمود . خلافت

متوکل وسیاست ضدعلوی او برای امام غلی بن محمد سختی هایی به بار آورد. پس ازخلیفه

شدن متوکلحاکم مدینه عبدالله بن داود هاشمی، نامه ای به متوکل نوشت و به او در مورد

فعالیت های امام علی بن محمدو پیروانش هشتدار داد. او نوشت که در خانه علی(ع) پول

سلاح ونوشته های ممنوعه نگهداری می کند. درجواب علی نامه ای به متوکل در دفاع از

اتهامات وشکایت ازحاکم مدینه نوشت. متوکل حاکم مدینه را خلع وامام علی را با ازبالا ترین

احترام و اعتماد خود مطمئن کرد، ولی از او خواست که با خانواده وخدمه به درگاه او نقل

مکان کند. امام علی ابن محمد (ع) درمدینه  توانست به خوبی نقش رهبری شیعیان  را

ایفا کند وبه همین دلیل متوکل درسال 233 یحیی بن هرثمه را ماَمور انتقال وی به سامرا

کرد. وقتی یحیی وارد سامرا شد مورد مخالفت مردم قرار گرفت و در ابتدا گفت هیچ خطری

اورا تهدید نمی کند. وقتی امام علی ابن محمد به بغداد رسید مردم بسیاری جمع شدند تا

اورا ببینند وفرماندار اسحاق بن ابراهیم طاهری به ملاقات او آمد وتا پاسی از شب نزد آن .

بزرگوار ماند. وی در 23 رمضان 233 وارد سامرا شد. خلیفه وی را به حضور نپذیرف ولی

فردای آن روز خانه ای را برای اقامت ایشان اختصاص داد. امام علی ابن محمد بقیه عمرش

را سامرا ماند. وی از وی نقل شده که داوطلبانه به سامرا آورده نشد ولی از آنجا که کیفیت

آب وهوا را می پسندد فقط به خلاف میل خود آنجا را ترک خوهد کرد. به نظر می رسد او

فروتنی اش مورد احترام بسیاری بود. نسب العسکری اوبه دلیل منطقه عسکر سامرا ست

از برجسته ترین اصحاب وشاگردان امام علی ابن محمد می توان نام اینان را ذکر کرد:

      1   عبدالعظیم حسنی     2 عثمان بن سعید عمری   3حسن بن راشد

در سامرا، امام علی ابن محمد اگرچه به طور مستمر تحت نظر بود، می توانست آذادانه در

شهر بگردد وبا طبقه بالای جامعه ارتباط برقرار کند. او آشکارا قادر بود ارتباط مستمری با

نمایندگانش را حفظ کند، که مامور رساندن نامه ها ودستور ها وجمع آوری خمس شیعیان

بودند. وی بعدها درسامرا چندین خانه خرید. حامد الگارمی گوید سخت گیرهای متوکل

عباسی باعث تقیه کامل وناپیدایی اش از جامعه شد رساله ای در خصوص اختیارانسان و

چند متن واظهار کوتاه (حدیث) به او نسبت داده می شود و توسط ابن شعبه حرانی ذکر

شده اند زیارت ز جامعه کبیره وغدیریه نیز منسوب به او است.

روایات شیعه کرامات بسیاری را به علی ابن محمد الهادی(ع) نسبت می دهد. تعداد این

کرامات به ویژه برای امام علی النقی بیشتر از سایر امامان شیعه ذکرشده است به طور

خاص اوچنین توصیف شده که: دانش زبان های ایرانیان، اسلاوها،هندی ونبطیان، علاوه بر

ازپیش دانشها طوفان ها وپیشگویی مرگ ها ودیگر رخدادها به او اعطا شده بود. گفته شده

ایشان متوکل را لعنت کرد ومرگ اورا سه روزپس از ینکه خلیفه اورا تحقیر کرده بود { بادستور

دادن به ایشان ، به همراه هاشمیان ودیکر بزرگان، که از اسب پیاده شوند وجلوی او(متوکل)

و فتح ابن خاقان پیاده راه بروند }یا زندانی اش کرده بود پیش بینی کرده بود پیش بینی کرده

بود.در متوکل، اوبا گذاشتن زنی که به دروغ می گفت زینب دختر حسین بن علی(ع)است در

لانه شیر برای اثبات این که شیر هابه بازماندگان علی(ع) آسیب نمی زنند، نقاب ازچهره اوبر

داشت. ایشان شیری راکه بریک فرش نقش بسته بودزنده کرد وآنراواداشت تایک شعبده باز

هندی راکه به دستورمتوکل، سعی کرد باحقه هایش به اوبی احترامی کند ببلعد:او مشتی

  • ماسه وسنگ را برای یک پیرو فقیرش به طلا تبدیل کرد..[2]

 

بمبگذاری درحرم امام عسگری(ع)

حرامام علی النقی وحسن عسگری پس از انفجاروتخریب دراسفند 1384،یک بمبگذاری درحرم

امام حسن عسگری،به مقبره امام هادی وپسرش حسن عسگری آسیب فراوانی زد، حمله دیگری

نیزدر23خرداد1386انجام شدکه منجربه تخریب دومناره حرم شد.            

 



[ یادداشت ثابت - جمعه 93/5/18 ] [ 12:23 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

شوخ طبعی یک شهید

شوخ طبعی یک شهید ایرانی تا لحظه آخر...
مصاحبهگر:
ترکش خمپاره سینه‌اش رُو چاک داده بود
روی زمین افتاد و زمزمه می‌کرد.
دوربین رُو برداشتم و رفتم با?ی سرش
داشت آخرین نفساشو می‌زد.
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری
با لبخند گفت: از مردم کشورم می‌‌خوام وقتی برای خط مقدم کُمپُوت می‌فرستن، عکس رُوی کمپوتها رو نَکنن!
گفتم داره ضبط میشه برادر، یه حرفِ بهتری بگو
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی، سه بار بهم، رُب گوجه افتاده...!
و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد............"
شهید رضا قنبری، معروف به "شهید خندان"تهران سال 1364

 



[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/5/6 ] [ 9:38 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

این صدای کودکان ایران است .

 

بچه های غزه تنها نیستند.

درمقابل شهادت یک کودک فلسطینی ،

 

ده هزار کودک مسلمان ایرانی آماده نبرد هستند! 

چشمهایت را بازکن ونگاه کن گوشهایت کر مغزت .هنگ خواهدکرد،

ای سگ هار منطقه .

نه تو و نه همکارانت در سوریه وعراق .هنوز شیعه رانشناختید،

در رگهایشان خون حسین(ع) جاریست

این صدای کودکان ایران است

 



[ یادداشت ثابت - جمعه 93/5/4 ] [ 2:16 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

به پاخیزید یاران روز قدس است

 

به پاخیزید یاران روز قدس است

حمایت از غزه وفلسطین مظلوم

بخوابیدکودکان غزه آرام وآهسته

ببندیدچشمهارابالالاایی سوت موشکها

نترسید ازغرش موشکها

بترسید از وجدان به بخواب رفته ها.

گوش کن نازنینم،

این صدای کنک ولال سازمان ملل را؟

این جماعت انسانیت،وجدان رابه لقمه نانی فروخته اند.

نگاه نکن به این میزکرد بزرگ .

اینجاانسانیت مرده است

فرقی بحالشان نمی کند،فقط آب ونانشان رانگیر

 

 



[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/5/2 ] [ 10:13 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

ضربت خوردن امیرالمومنین درروز نوزدهم

ضربت خوردن امیرالمومنین. در روزنوزده هم

ماه رمضان سال 40 ه درنماز صبح در مسجد کوفه باشمشیری مسموم به دست ناپاک ابن ملجم منافق برفرق مبارک امیر الموٌمنین (علیه السلام )ضربت واردشد.

درصبح روز نوزده هم بعد از اذان صبح، امیرالمومنین(علیه السلام) واردمسجد کوفه شد ومشغول نماز صبح شد. هنگامی که در رکعت اول سراز سجده برداشت (شبیب)بر حضرت علی (ع) حمله ورشد، ولی شمشیرش ازترس به خطا رفت . بلافاصله ابن ملجم لعنه الله حمله کرد او فرق مبارک حضرت را شکافت ومحاسن شریفش به خون فرق مبارکش خضاب شد، وصدای مبارکش بلند شد: بسم الله و بالله و على مله رسول الله ، فزت و رب الکعبه صدای جبرئیل بلند شد: 

تهدمت والله ارکان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروه الوثقى ، قتل ابن عم المصطفى ، قتل الوصى المجتبى ، قتل على المرتضى ، قتل اشقى الاشقیاء                                                                                                        

 روز بیستم: فتح مکه درسال هشتم هجری فتح مکه واقع شد. در این فتح بزرگ تعداد مسلمانان دوازده هزارنفر، بودند. وشهدای دو نفربودند . علت شهادت آن دو این بود که همراه لشکرنبودند واز آخرمکه وارد شده بودند، ولذا مورد هجوم قرارگرفته وشهید شدند. در این روز امیرالموّمنین(علیه السلام) به امر مبارک خاتم الانبیاٍ (صلی الله علیه وآله) ، برای شکستن بتهایی که درکعبه بود ، پای مبارک خود را بر کتف شریفش اشرف مخلوقات نهاد .                                                                                                   

                                                                                                    
شهادت امیر المومنین

امام المتقین امیر المؤ منین (علیه السلام ) در شب بیست و یکم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسید، در حالى که از سن مبارک حضرتش 63 سال گذشته بود. در بیستم ماه رمضان اثرات سم در پاهاى مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) ظاهر شد و پاهاى مبارک ورم کرد. در شب بیست و یکم اثر زهر بر بدن مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) بسیار شد. حضرت فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با آنها وداع نمود و وصیت هاى خود را فرمود. در آن شب هر چه خوردنى و آشامیدنى آوردند تناول نفرمود، ولبهاى مبارکش به ذکر خدا حرکت مى کرد، و مانند مروارید عرق از پیشانى نازنینش مى ریخت و با دست مبارک خود آن را بر طرف مى کرد.
روز بیعت با امام مجتبى

دراین روز مردم پس ازشهادت امیرالمومینین (ع) باامام حسن (علیه السلام) بیعت کردند.
قتل ابن ملجم :  برخی معتقدند ابن ملجم ملعون در بیست هفتم رمضان به درک واصل شد، اما عده ای از مورخان نقل در روز بیست ویکم ، با یک ضربت شمشیر به جزای خود رسید.    

روز بیست وسوم :  نزول قران است و به قولی در شب بیست وچهارم ماه رمضان بوده است .

روز بیست وچهارم:
مرگ ابولهب   در این روز به قولی در بیست وپنج ماه رمضان ابولهب به درک واصل شد.

 



[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/4/26 ] [ 7:33 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

افطار خونین

 

جشن قتل عام مردم غزه توسط اسرائیل وسکوت مرگبار آنها یی که خود را دموکراسی مینامند . 

 

شهروندان اسرائیلی در حال تماشای بمباران غزه

آلن سورنسن، خبرنگار دانمارکی روز چهارشنبه این عکس را در شهر سدروت اسرائیل گرفته است. سدروت، نزدیک‌ترین شهر اسرائیل به غزه است و به طور مرتب هدف موشک‌های پرتاب شده از نوار غزه قرار می‌گیرد. آلن سورنسن در توضیح عکس نوشته است:
«سینما سدروت. اسرائیلی‌هایی که در سدروت برای تماشای تازه‌ترین رویدادهای غزه با خود صندلی آورده و روی تپه‌ای جمع شده‌اند، با شنیدن صدای انفجارها دست می‌زنند.»
 

 




 

 



[ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/4/24 ] [ 10:50 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

های بچه های دنیا مردن که ترس نداره

 

موشک وموشک بازی دلم شکست

این بازی احمق های ! خودراضی

های کوچولوگریه ! ندارد این بازی 

گریه برسراسباب بازی

گریه نکن !عزیزم

شما خیلی زیاد ین

غزه عراق وبسنی . کنارگوشت همسایت

صدا توخوب مشنوند

اونا که توی کاخند

سعمعکشان ! الکیست

قوم یهو. ظالم

بین دوتا مثلث گیرکردی کوچولو

گریه نکن! چشم هاتوببند به روی موشک

بگوبه دنیا تو مردن که ترس ندار.

های بچهای دنیا ؟ مردن ترس داره

 



[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/4/23 ] [ 9:21 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

ولادت ام حسن مجتبی مبارک

امام حسن(ع) درپانزهم رمضان سال سوم هجری در مدینه متولد شد. وی نخستین پسری بود که خداوندمتعال به خانواده علی وفاطمه عنایت کرد. رسول اکرم (ص) بلافاصله پس از ولادتش، او را درآغوش گرفت ودر گوش راستش اذان ودر گوش چپش اقامه گفت. سپس برای او گوسفندی قربانی کرد، سرش راتراشید وهموزن موی سرش که یک درم وچیزی افزون بود نقره به مستمندان داد. پیامبر(ص) دستور دادتا سرش را عطرآگئین کنند واز آن هنگام بود .آئین عقیقه وصدقه دادن به هموزن موی سر نوزادسنت شد. نام مبارکش را حسن نهاد واین نام درجاهلیت سابقه نداشت. کنیه او راابومحمد نهاد واین تنها کنیه اوست.  

القاب امام: لقب های او: سبط ، سید ، زکی ، مجتبی ،است که از همه معروفتر(مجتبی) می باشد.  

پیامبراکرم (ص) به حسن وبرادرش حسین علاقه خاصی داشت وبارهامی فرمودحسن وحسین فرزندان من

هستند. وبه پاس همین سخن علی (ع) به سایرفرزندان خودمی فرمودشما فرزندان من هستید وحسن وحسین

فرزندان پیغمبرخدایند. امام حسن هفت سال وخرده ای در جوارجد بزرگوارش بود وآن بزرگوار را درک

نمود ودر آغوش پرمهرآنحضرت بسربرد وپس از رحلت پیامبر(ص) که بارحلت حضرت فاطمه(س) دو و

یا سه ماه پیشترفاصله نداشت ، تحت تربیت پدربزرگواش قرارگرفت درسرشت وطینت امام حسن(ع) برترین

نشانه های انسانیت وجود داشت. هرکه اورا می دید به دیده اش بزرگ می آمد وهرکه بااو آمیزش داشت،

به او محبت می وزید وهردوست یا دوشمنی که سخن یاخطبه اورامی شنید، به آسانی درنگ میکرد تا اوسخن

خودرا تمام کند وخطبه اش رابه پایان برد. محمد ابن اسحاق گفت: پس از رسول خدا(ص) هیجکس از حیث

ابرو وبلندی قدر به حسن بن علی(ع) نرسید. بردر خانه اش فرش می گستردند چون ازخانه بیرون می آمدو

آنجامی نشست راه بسته میشد وبه احترام اوکسی ازبرابرش عبور نمی کرد واوچون می فهمید، برمیخواست

وبه خانه می رفت وآنگاه مردم رفت وآمد می کردند. در راه مکه از مرکبش فرودمی آمد وپیاده به راه رفتند

ادامه می داد. درکاروان همه از اوپیروی میکردند حتی سعدبن ابی وقاص پیاده می شد ودر کنار آن حضرت

راه می رفت. ابن عباس که ازامام حسن(ع) مسن تربود، رکاب اسبشان را میگرفت وبدین کار افتخارمیکرد ومیگفت:اینهاپسران رسول خدایند.درباره ی بخشش اماحسن(ع) داستانهاگفته اند. ازجمله ودائنی روایت کرده که: شاعن ومنزلت، تواضعش چنان بودکه روزی برعدهای مستمند میکذشت،آنهاپاره های نانرابر زمین نهادوخود روی زمین نشسته بودند ومی خوردند، چون امام حسن(ع)رادیدندگفتند:ای پسر رسول خدابیا وباماهم غذاشو. امام حسن (ع)فوراٌ ازمرکب پیاده شدوگفت(خدامتکبران رادوست ندارد) وبا آنان به غذاخوردن مشغول شد. آنگاه آنهارا به مهمانی خود دعوت کرد، وهم غذا به آنها داد.

 

 



[ یادداشت ثابت - جمعه 93/4/21 ] [ 4:45 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

آقا جان

 

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که چون هلال رجب را می دید مى گفت: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ .

آقا جان

ازکنار محراب گوهرشاد ، هی گذرمی کنم.

به آن منبروجای خالی نظرمی کنم .

می پرسد کودکم ، کی می آید(صاحب زمان عج)؟

می آید شاید همین جمعه !

آقا جان بازهم صبر؟

این جمعه هم جمعه است،هم جشن ولادت شما.

ای گل نرگس ، تا کدام جمعه گریه کنم .

دوستی می گفت : درحرم امام رضا (ع) مشغول زیارت بودم،

یکی از بزرگان دست برشانه ام زد وگفت :

پیامبر(اکرم) هرگاه سلمان را می دیدند ، لذت می بردند.

امیرالمومینین نیز مالک را که می دیدند ، لبخند برلبهایشان نقش می بست.

آیا شما هم به گونه ای شده اید که امام زمان (عج) شما را که می بینند لبخند بزنند

وراضی باشند؟؟؟



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/3/23 ] [ 9:25 عصر ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]

دیگر امکانات


بازدید امروز: 68
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 371930