ین عمر گرنمایه برفت ، روانتر تراز جوی آب ...
این عمر گرنمایه برفت ،
روانتر تراز جوی آب ...
نگذارکه شود سیل و ،
بیهوده رود ...
حیف نیست که عمر ،
درلغوبرود؟ ...
هزاراستغفاریاربّ ،
اندیشه عطاکن که آبرونرود
غ..ر..آ
این عمر گرنمایه برفت ،
روانتر تراز جوی آب ...
نگذارکه شود سیل و ،
بیهوده رود ...
حیف نیست که عمر ،
درلغوبرود؟ ...
هزاراستغفاریاربّ ،
اندیشه عطاکن که آبرونرود
غ..ر..آ
چشم تو کهنه شراب را ،
پیشم معنا کرد ...
حق بده چشمت مرا ،
باعاشقی آشنا کرد ...
آه خطرکردم و ،
دل به دریای چشمانت زدم ...
چشم تو دریا شد و ،
دریا تو گرفتارم کرد ...
غ..ر..آ
حکم دل خواستم ،
که برگش آس باشد ...
عشق من پیش او ،
خاص باشد ...
قلبم غیراو ،
پیش کسی خاص نشد ...
خواستم انگشتری دستش ،
قطعه ای الماس باشد ...
هی تقلا کردم درمکتبش ،
بفهمد عاشقم ...
نمره های واحد عشقم ،
خاص باشد ...
واندرون مکتب عشق ،
سهم دلم نزد او ...
عندٌمایَذهَبٌ فی الجَنِته ،
وَالناس باشد ...
غ..ر..آ
بوی سرگردان من ،
بوی ترا دارد و ...
آن نگاهت ،
آتش میزند مرا ...
چشمم به پنچره مرموزیست ،
کاش می دانستم چرا؟ ...
درتواقامت دارم و،
میفهمی مرا ...
غ..ر..آ
کمک کرد ،
دعای تو ...
وبرف آمد ،
گرفت راهم ...
هنوزم ،
ردپای تو ...
نشان میدهد ،
راهم ...
اگرچه گنگ است ،
راه ...
ومیپیچد زوزه ،
شیطان ...
دلم گرم است ،
به بوی تو ...
وتوهستی ،
مونس راهم ...
غ..ر..آ
برسنگ فرش نقرای موج آبها ،
ترا دیدم ...
براوج قله های دل انگیز ،
ترا دیدم ...
براوج قله های برف پوش ،
ترا دیدم ...
حتیٌ درعمق بیشه های خموش هم ،
ترا دیدم ...
غ..ر..آ
خبرداری که هرصبح ،
بی تو دلشوره میگیرم ...
خودم بهترخبر دارم ،
نمی دانی ؟ ...
پریشان میشود این دل ،
که ازعشقت دست بردارم ...
میریزد این پر وبالم ،
بدون عشق می فهمی ؟ ...
اگرعاشق باشی ،
میفهمی ...
مثال قناری پرریز و ،
دلشوره می گیرم ...
غ..ر..آ
جمعه شد شاید نیامدنت ،
دلیل محکمی باشد ...
باهرزخم زبانی ،
نامت مرحمی باشد ...
تامرزجنون رسیدایم ،
بیا که ایام تلخ شد ...
دلیل نیامدنت شاید ،
حکمت دیگری باشد ...
غ..ر..آ
من از ابر وسیل و ،
بارانش نترسم ...
ازآن چشمان گریان و ،
قهرپنهانش ترسم ...
هوای چشمانت ابریست عزیزم ،
من ازغم پنهانش ترسم ...
سیا وتیره گشته ،
آسمان خاطراتم ...
من از زخم زبان ،
این وآن می ترسم ...
عجب صبری خدا دارد ،
وانیهمه عصیان ...
من مخلوق هنوزم ،
ازپس لرزها می ترسم ...
کجاست جنت درآنجاهم ،
غمی هست یا نه ؟ ...
من ازغم اینجا بیزارو ،
از آنجاهم می ترسم ...
غ..ر..آ
گربمانی با دلم تو ،
درقفس هم خوشم ...
عشقت زد آتش مرا ،
زین شرر هم خوشم ...
پشت آن پنچره گوش بودم ،
غزلهای ترا ...
آه حسودم به آن پنچره و ،
زین حسادت خوشم ...
عطر بویت بهتراز ،
عطرگلاب قمصراست ...
من ازآن نه وها ولبت ،
وبله هایت خوشم ...
کوچه باغ عشقتت گلزار و ،
بگذاربلبل باشم عزیز ...
ازغزلهای لبت ،
سرمست و خوشم ...
غ..ر..آ